نتایج جستجو برای عبارت :

وقتی از همدلان می‌گم از چی میگم

امروز به خواسته ام فکر میکنم ، سراسر شور و نشاط میشوم، من مزه رسیدن به آرزوهایم رو حس میکنم، این حس معجزه میکند. 
خدایا شکرت ، که همین تجسم و احساس مرا برترین مخلوقت قرار داده... 
مهربانترینم، به من یادبده درناامیدی مطلق ، لبخند زدن را...
یادم بده در دلشکستگی و رنجش بخشندگی را...
یادم بده فراموشی را ،چنانکه از یاد ببرم همه ی بدیها را....
من هر لحظه از هر لحاظ در حال پیشرفتم ......
خداوندا سپاسگزارم .
کاش مسائل زندگی واسه منم همین قدر راحت که واسه ایشون قابل حله، حل میشد.البته همچین نگرشی رو فقط نسبت به زندگی من داره و از نظرشون مسائل زندگی خودشون از درجه اهمیت بالایی برخوردارن و نیاز به تفکر و تعمق زیادی دارن. بهش میگم نمیدونم قراره تو زندگی چه بکنم.میگه معلومه که درستو بخون بعدشم تو همین آزمونا و اینا یه جا استخدام شو دیگه.
از همفکری ایشون کمال تشکر رو دارم.
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
بقلم شهروز براری صیقلانی اپئزود اول از اثر شماره یک                    نویسنده اثر     شهروز براری  صیقلانی  اثر   
L♥o♥v♥e♥♥♥s♥h♥i♥n♥♥b♥r♥a♥r♥y♥
 
داستان اول ♦♦ از شهروز براری صیقلانی   ♦♦
        
               همواره حرفهایم را نتوانستم بگویم ، درعوض بی وقفه نوشته آم . چه توان کرد وقتی توان ابراز نباشد؟ نوشتن بهتر از در خود نهفتن است . هر چه است از نگفتن بهتر است. افسوس ک اشتیاق خواندنش نباشد. افسوس.....
ترا روی کاغذ ها جامیگذارم و میروم ،م

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها